نکته : اسپویل در این مقاله بسیار زیاد است و فیلمنامه تقریبا به طور کامل لو خواهد رفت

مقدمه : دنیای برکینگ بد بر خلاف مجموعه های فانتزی نظیر مارول و دی سی یک دنیای کاملا واقع گرایانه می باشد که اصولا قرار نبوده اینگونه شود اما موفقیت مجموعه اصلی و کاراکتر پردازی فوق العاده ، منجر شد که عوامل تولید حیفشان بیاید که چنین کاراکتر هایی فقط همین چند قسمت را داشته باشند و این شد که اسپین اف این سریال نیز ساخته شد ، به قول یکی از عوامل " بهتره با ساول تماس بگیری " چیزی نیست که انتظار دارید اما همانی است که نیاز دارید ! در این سریال به قدری بر کاراکتر های برتر مجموعه زوم شده است که شما احساس میکنید در حال زندگی با ایشان هستید ! یک نگاهی به کاراکتر های فیلم های دنیای مارول بیندازید ، مثلا در مردان ایکس جز " جین " و " ولورین " و " پروفسور اکژاویر " و " مگنتو " و شاید اندکی اسکات و جدیدا ددپول اصولا ما بقی سر و ته یـ کرباسند ! فقط قدرت هایشان متفاوت است و در بهترین وضعیت جبهه گیری می کنند ، در اونجرز ، کارکتر ها ، شخصیت مند ترند اما تناسب عملکردی ندارند ! بر فرض مثال یک دفعه قوی میشوند یک دفعه کلا یادشان میرود دست و پا دارند ! دیدیم که گویا دکتر استرنج در مبارزه با تانوس کلا " گوسفند " شد و یادش رفت تانوس را در زمان گیر بیندازد یا مثلا مانند فصل هفت گیم اف ترونز ، این جماعت هم یادشان رفت همیشه " گپ هواپیمایی " داشتند ! و عصر اولتران یک فیلم هندی عاشقانه " هالک - بلک ویدو " شده بود و در " جنگ ابدیت " جمعا شاید 7 ثانیه احساسات این دو را دیدیم ! و گفتم که " گپ هواپیمایی " فراموش شد در حالی که روال برکینگ بد در عین ثبات ، جذاب و رو به جلو هم هست یعنی اگر ده جلسه پشت سر هم " جلسه گفتار درمانی جمعی جسی " را ببینید یکی از دیگری جذاب تر است چراکه شدت واکنش جسی بیشتر شده و هر پیشنهادی که یکی از اعضا می دهد جسی را به یاد کار هایی که انجام داده می اندازد ! جدای از ان اصولا سکانس بی معنا نداریم ! برفرض مثال والتر وقتی در مشکلاتش بیشتر فرو میرود شما صدای پشه را می شنوید ! ( کسایی که دیدن میدونن منظورم چیه ) یا وقتی جسی مجبور شد فردی را در اسدی حل کند و خونش را بشوید از خوردن سیب زمینی با سس گوجه دچار چندش میشد ! و نکته ای دیگر اینکه سکانس های اکشن با واقعنمایی و فضا سازی دقیق ، جذاب میشد نه با کمیت گرایی و اینکه مثلا والتر بیاید مثل راک ! با یک تیربار 10 هزار نفر را به گلوله ببندد ! بلکه فقط با ماشین از روی یکی رد میشود که شما احساس میکنید استخوان های خودتان شکسته ! انهم وقتی که اصلا انتظارش را ندارید چنین اتفاقی بیفتد و اینکه این فیلم از " بدمن " ها و شرور های " یو ها ها ها !!! " بدور است و ادم بداش هم یک ادم اند نه هیولا و از همه مهم تر اینکه پلیس بی تفاوت نیست و صد البته مردم ! لذا کاملا به شما حس یک دنیای واقعی را میدهد ، وقایع زنجیروار هستند و ممکن است خانم همسایه سگی را اذیت کند و ان سگ به یک فرد پارس کند و ان فرد بترسد و پای برود در جوب و از این مقوله نا راحت شود و برود سر کار و انروز کارمندی خطا کند و این فرد عصبانیت سگ را سر این فرد خالی کرده و کارمند سر همسرش ! و همسرش فکر کند این پی زن دیگری است و تحقیق کند و لابه لای تحقیقش پی ببرد یکی از دوستان همسرش او را زیر نظر می گیرد ، زن میخواهد اقدامی کند اما ان دوسته یک مزدور است و برای اینکه رازش فاش نشود زن را می کشد و اتفاقا برادر این خانم پلیس است و جز " انگیزه نزاع " چیزی یافت نمیکند که انهم مربوط به شوهر این خانم است اینجاست که مجبور میشود وکیل بگیرد ! و در جلسه دادگاه وکیله پیروز میشود و پلیسه کینه وکیل را می گیرد و او را تحت نظر گرفته و دنبال اتو است که ارتباط وکیل و قاچاقچیان مواد را می فهمد ! این برای مثال بود حال تصور کنید اگر حوادث جذاب و هیجانی برکینگ بد به یکدیگر مربوط باشند چه شاهکاری از اب در می اید ، الکی نیست که رتبه یک سریال ها ، ثبت شده با رای منتقدین 100 از 100 ( یا 99 از 100 ) و عنوان " ارزشمندترین سریال " در گینس است

و اما معرفی کاراکتر ها بنا بر حضور و با عنایت بر اهمیت نقش ، کاراکتر های برکینگ بد رسما مانند بسیاری از سریال ها 4 دسته اند دسته اول کاراکتر های اصلی / Main ، دسته دوم فرعی یا به طور دقیق تر دوره ای / Recurring ، دسته سوم تک دوره ای یا به طور رسمی میهمان / Guest و دسته چهارم که فقط یکی دو پلان دارند و اهمیتی ندارند ، بیشتر آثار یک نقش اول دارند که عملا از مابقی اصلی ها جدا میشود اما این سریال استثنائا چند نقش اول دارد که گاها مسیر داستان را به سمت خود می کشانند و گاها خود داستان میشوند ! دقیقا مانند سریال فرندز که 6 نقش اول داشت ما از این دسته به عنوان کاراکتر های محوری یاد میکنیم ؛ اما ، در مورد چگونگی انتخاب کاراکتر ها به جز شماره " 50 " مابقی طبق اهمیت نقش و میزان حضور انتخاب شدند چنانچه در مقدمه گفتیم و به همین خاطر مجبوریم از کاراتر های نسبتا پر رنگی نظیر " ربکا " همسر چاک و کاراکتر های ویژه ای نظیر مارکو ( دوست دوران خلاف جیمی ) که یکی از زیبا ترین میکس های سریال در مورد کار های مشترک این فرد و جیمی بود می گذریم ! و امثال " رمی " و " سندرز " که حکم رئیس پلیس های سریال را دارند را هم ندید می گیریم ، به راحتی از دیالوگ های " رئیس گروه ترک اعتیاد " می گذریم ، تد بنکی که کلا مورد دارد !! و به سکانس های دراماتیک خانم پینکمن نگاه هم نمی کنیم و بیخیال سکانس های باحال لاسون ( دلال اسلحه ) و اریل و دو کاراگاه باحال " کالان کائو و مون " می شویم ، و اصلا توجهی به ادمکش شوخ ، کنی نمی کنیم ! حتی دکتر کالدرا که حکم رابط را دارد و اگر بلاکلیست بود حتما در جذاب ترین اشخاص قرار می گرفت ( مانند ان پیرمرده تیم امنیتی ردینگتون ) را هم کنار می گذاریم و با اینکه دنیل پرایس و کوین بانکدار و خانم لندری بخش های مهم سریال را به خود اختصاص دادند ، اعتنایی نمی کنیم ... اما جا دارد به کارکتر افسر ساکستون اشاره ای کنیم یک پلیس معمولی با هوش معمولی که نه شرلوک است نه سرجوخه برره ! در هر دو سریال کار نسبتا درستی انجام داده و ثابت میکند بر خلاف مابقی فیلم ها ، در این فیلم باید منتظر حرکات مهم از اشخاص نسبتا بی ربط را داشته باشید ! و البته کاراکتر باگدان ! که عملا تیر خلاص را به والتر زد و شروع این ماجرا ها را سبب شد و البته بدون حضور این شخص در فصل 4 ، عملا سریال لنگ میماند و جمع ان همه پول را ممکن نمیساخت ...

50- پیتر شالر

با بازی " Norbert Weisser " که نقش البرت را در فهرست شیندلر داشت ، دلیل انتخاب این شخص با اینکه جمعا شاید 4 دقیقه در کل مجموعه حضور نیافت این بود که شما را تا قبل از خودکشی اش گیج و منگ نگه میدارد و وقتی میمیرد تازه دوزاری مخاطب می افتئ که بعله ! این آقا حکم وزیر اعظم را برای گاس داشته ، و با لو رفتن ارتباطش با گاس ، فروپاشی سیستم گاس را از بالا به پایین نشان میدهد همه و همه فقط در 4 دقیقه ! معروف ترین پلان هم که تنها پلان این کاراکتر است همان لحظه خودکشی است ؛

49- ویندی

با بازی " Julia Minesci " ؛ وِندی در قعر بی اهمیتی استارت اوج فصل سوم بود و اصلا یک مقدمه از سریال را با اهنگی متناسب خودش " Everyone knows it's Windy " به نمایش گذاشت و ما در کنار سریال اصلی خودفروشی را شاهد بودیم که گاها شاد بود گاها ناراحت ، و انطور که درسریال دیدیم رفتارش با هر فردی فرق می کرد ! شاید بی ارتباط با این بیت نباشد ؛

And Windy has stormy eyes  //  That flash at the sound of lies

( وندی چشم های طوفانی دارد که به هنگام دروغ برق میزند )

و تلاش فردی را عنوان میکند که آسانترین راه را برای تامین خود انتخاب کرده و مشکلش مالی و تامین فرزندش می باشد ، حال چنین فردی وقتی با پیشنهاد نسبتا هنگفت جسی مواجه می شود چه میکند ؟ قطعا می پذیرد ...

48- بیل اوکلی

با بازی " Peter Diseth " ؛ یک وکیل ساده ، این کاراکتر برای شناخت بیشتر مخاطبان بر جزئیات سائول خلق شده است تا شما با نگاه به این فرد به خاصیت سائول پی ببرید ! یک ادم معمولی با توانایی های معمولی و ارزو های معمولی ... اصلا وقتی طمع این فرد را به ساندویچ می بینید هم خنده تان میگیرد و هم به یاد خودتان می افتید :)) قرار نیست که همه شخصیت ها درگیر و مهم باشند چون زندگی واقعی اینطور نیست ...

47- ارتورو

با بازی " Vincent Fuentes " ، در بیشتر فیلم ها نوچه های چشم و گوش بسته و مطیع زیاد است ، در برکینگ بد انسان ها ذهن دارند ! لذا افراد متغیر اند ... اما در هر صورت یک کند ذهن هم نیاز است ! این کاراکتر یک سرباز است که البته نقشش اندکی پر رنگ تر از حد است و تا الان 11 قسمت را بازی کرده

از اینجا به بعد کاراکتر ها مهم تر میشوند ؛

46- گاف

سردسته امنیتی کارتل مواد مخدر مکزیک با بازی " Maurice Compte" در 4 قسمت مهم ، اگر به کاراکتر هایی نظیر " مارکوس " در جان ویک و یا پانیشر در دردویل علاقه مندید که اول بکشند بعد حرف بزنند این جناب " گاف " به کارتان می اید ! خیلی ها فکر می کردند قرار است حساب چندین نفر را برسد و اصلا احتمال قتل مایک را هم میدادند! اما در کمال تعجب در سکانسی بیاد ماندنی دار فانی را وداع گفت

45- تورتوگا

با بازی " Danny Trejo " معروف ! که در دسپرادو و هواپیمای محکومین و آثار بسیاری به بازی پرداخته ... در این فیلم شخصیتی متکبر و احمق خود باهوش پندار دارد که به محض ورودش و با توجه به انتقال هنک ، انتظار داشتیم که حداقل نیمه دوم فصل دو برکینگ بد مرتبط به این شخص باشد که در نهایت سر این بزرگوار بر پیکر لاک پشتی رویت شد و بووووووم !!!!

لازم به ذکر است که تورتوگا به معنای لاک پشت است

44- توماس

پسر بچه دوچرخه سوار قاتل ! که با اینکه نقش چندانی نداشت اما مرگش محرک اصلی اختلافات جسی و والتر شد که نهایتا به درگیری عموهای تاد و هنک و گومی منجر شد و ثابت کرد که یک الف بچه هم در این سریال میتواند سرنوشت ساز باشد

43- اد

با بازی " Robert Forster " که پیشتر همکاری با کوئینتین تارانتینو داشته ؛ بیشتر کاراکتر های مجموعه ، مورد توجه دگر اهالی هنر قرار گرفته و بر اساس انها شخصیت هایی خلق شده اما شاید در مورد " اد " بیشتر بوده باشد ! شخصیتی خارج از گود که گاها تکیگاه دیگران میشود و فقط به وسیله این فرد میتوانند بگریزند ! برای ارتباط باید زنگ بزنید و سفارش خاصی بدهید که این در اصل رمز است ! پول می گیرد نا پدید میکند و شما را شخص جدیدی جا میزند ... ! اشنا نیست ؟ بله ! سریال بلاک لیست پر از اینجور ادماست ... البته در فیلم های دیگر امثال اد بوده اند منتها نقش اخر نبودند ! اینکه سازندگان روابط مجرمین را بدین صورت نشان میدهند یکی از نقاط قوت سریال است . اد در اخر فصل 6 برکینگ بد حضور میابد

42- گیل

با بازی " David Costabile " مهمترین کاراکتر دوره ای فصل سه که مهمترین سکانس ها را با بازی ای فوق العاده به نمایش گذاشت ، خیلی ها سکانس مرگ گیل را جز پنج سکانس برتر سریال میدانند و مخصوصا فلاشبک تراژیک ملاقات گاس و گیل در قسمت اول فصل چهار ، شاید انموقع خشم گاس را درک نمی کردیم اما در قسمت های بعدی متوجه شدیم که کینه گاس از کارتل دقیقا به خاطر کشتن دوست دانشمندش بود ! اتفاقی که والتر ندانسته مرتکب شده و پنداشته بود که گیل یک ادم عادی است ! و اما شخصیت گیل ، در عین تلاش برای رفع نیاز میخواهد رقیبش را هم نجات دهد ولی گویا این سریال جای ادم های خوب نیست و انا علیه راجعون ... !

41- ایلیوت

با بازی " Adam Godley" ، نقش کم اما بسیار حیاتی ! شاید والتر وقفه ای در زندگی ایلیوت و گرچن بوده ! دوست سابق که با نامزد سابق دوستش ازدواج کرد و تمامی شرکت را کشید بالا ! و الان یک ابر مایه دار است انهم از دسترنج والتر و شریک زندگی اش هم عشق والتر است ! طبیعیست که هایزنبرگ به خونش تشنه باشد

قسمت دوم --- بزودی ...